آرزوتنهاعاشق دل شکسته
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط:
میدونی چرا حسین
دوستت دارم میدونی چرا؟ چون حس می کنم با تو عشق تو وجود من زنده شد چون با وجود تو احساس می کنم دوباره متولد شدم یه احساسی که تو اصلا شاید هیچ وقت نفهمی یعنی چه. هر چی عشق و احساس داشتم به پات می ریختم. تو هم تظاهر میکردی یه وقت کم نیاری. به خاطر همین هر روز بیشتر از دیروز دلم برات تنگ می شد. اونقدر لایق دونستمت که دو دستی قلبم رو تقدیمت کردم . تو هم به اصطلاح نامردی نکردی . دو دستی اونو چسبیدی و گفتی خوب ازش نگهداری میکنم. مطمئن باش جای خوبی سپردیش.همیشه میگفتی من با همه ی آدم بدا فرق دارم. من مثل اونا نیستم... میدونی اعتماد کردن یعنی چه؟ اعتماد خیلی سخته خیلی. اونم توی این زمونه ی نامرد. اما من به حرفات . به نگاهات و به چشمات اعتماد کردم. درست زمانی که بهت عادت کردم بی احساسی رو تو وجودت دیدم . دیدم که کم کم داری روی تموم احساسات من پا میذاری. دیگه باورت ندارم . نمی خواستم این رو بگم... اما تو رفیق نیمه راهی .بارها بهم ثابت شد. هر دفعه خودم رو دلداری میدادم که همه چی درست میشه اما نه تو هیچ وقت نخواستی من رو بفهمی چون هر وقت بهت احتیاج داشتم ... هر وقت احساس تنهایی میکردم و به دلگرمیت نیاز داشتم پشتم رو خالی کردی و من رو تنها گذاشتی ... اینه رسم رفاقتت؟!! کاش میفهمیدی با قلبی که امانت گرفتی بد تا کردی .حالا میدونم تو با همه ی آدم بدای دیگه فرق داری... آره فرق داری . همه ی آدم بدا قلب دیگران رو یه بار میشکنن. اما تو روزی چند بار قلب من رو میشکنی. روزی چند بار من رو میکشی و دوباره زنده میکنی. بارها روی قلب شکسته ام پا گذاشتی و له کردی و بی تفاوت گذشتی. میدونی چیه؟ نه نمیدونی. یعنی هیچ وقت نخواستی بدونی . هیچ وقت حاضر نشدی حتی یه بار به خاطر کسی که همیشه به خاطر تو غرورش رو له میکرد از غرور لعنتیت دست بکشی. شایدم مثه بقیه چیزا از اینم خیلی ساده بگذری...در اتاقي که به اندازه ي يک تنهاييست......دل من که به اندازه ي يک عشق است.....به بهانه ي ساده ي خوشبختي خود مينگرد......به نهالي که تو در باغچه ي خانه ي من کاشته اي مينگرد
@} ;-
برچسبها:
قالب ساز آنلاین |